نیم نگاهی به تعامل و همگرایی پنج حوزه بزرگ شیعه (۱)
گفتگوی تفصیلی با معاون پژوهش حوزه
گفتگو: مرتضی سعیدی نجفی
تولید دانش، یک جریان است و یک جریان، جز با مشارکت حداکثری صاحبنظران و فعالان آن عرصه، موفق نخواهد بود. ما اگر بخواهیم با کمترین هزینه و در سریعترین زمان و منطبق با استانداردهایی که قابل وصول هستند جریان تولید علم را پیش ببریم باید نزدیکترین ارتباطات علمی را با دستگاههای فعال در عرصه تولید علم داشته باشیم؛ با اولویت جریانهای همسو و همکار و همافق و حتی با توجه و ارتباط سیاستگذاری شده و مدیریت شده با جریانهای معارض. ما نمیتوانیم جریانهای تولیدگر دانش را، ولو معارض هستند، نادیده بیانگاریم، از آنها اطلاعی نداشته باشیم و آنها را رصد نکنیم و بعد گمان کنیم در عرصه تولید علم موفق هستیم. نه، البته هرکدام از این دو دسته تعامل، اقتضائات، شاخصها، سیاستها و تدابیر خودشان را لازم دارند. ما در ارتباطی که با جریانهای تولیدگر دانش که سویههای تعارض یا تزاحمی با ما دارند برقرار میکنیم باید از سیاستهایی استفاده کنیم متفاوت با آن سیاستهایی که در تعامل و همکاری با بخشهای همسو و همجهت و با دیدگاههای مشترک انجام میدهیم.
ضرورت همگرایی پنج حوزه بزرگ شیعه
جهان اسلام و به ویژه جهان تشیع، میبایست برای حضور فعال در عرصه علمی بتواند به نحوی عمل کند که با مدد همدیگر و با استظهار به تواناییهای نهادهای مختلف، جریان تولید علم را کمک کند و توسعه علم را پیش ببرد. ما در حوزه شیعی، چهار یا پنج نقطه و منطقه قابل توجه داریم و داشتیم که هر چند اینها ممکن است به لحاظِ تواناییهای فعلی، پیشینه، سوابق و نیز انباشت ادبیات علمی، همسنگ نباشند؛ اما به هر حال اینها قطبهایی هستند که میتوانند فعال شوند و حتی ارتباط و تعامل فیمابین میتواند فاصلهها را کمتر کند. حوزههای علمیه در داخل کشور، اصلیترین قطب تولید دانش دینی امروز در جهان اسلام و جهان تشیع هستند. از سوی دیگر عمده حوزههای علمیه عراق امروز حوزه علمیه نجف است. حلّه، سامرا یا کربلا حضور درجه دوم را در شرایط موجود در عراق دارند و حضور درجه یک از آنِ حوزه نجف هست. در نقطه سوم، حوزههای علمیه لبنان هست که پیشینه، تولیدات و تأثیرگذاری خوبی دارد. از سوی دیگر جریان تشیع در افغانستان خودش کم و بیش یک ظرفیت بوده است. و نقطه پنجم حوزههای شیعی در شبه قاره هست که هم کثرت جمعیت و هم گستردگی داریم. الان همسنگی و ارتباط چندانی بین اینها وجود ندارد.
تعامل میان حوزههای علمیه، دستوری نیست
ما میتوانیم دو مدل را برای ایجاد ارتباط تصور کنیم: یکی مدل ارتباطات سازمانی است؛ یعنی ساختارها را به این سمت ببریم. معلوم نیست این مدل چندان جواب بدهد. نهادهای علمی به راحتی سازمانپذیر نیستند. یعنی جریان تولید علم خیلی دستوری و سازمانی نیست. مدل دومی که میتواند موفق باشد مدل تعامل و همکاری و ارتباط مشترک است. این مدل میتواند دستورالعمل همه ما قرار بگیرد و در حوزههای مشترک وارد همکاریهای علمی شویم. در این مدل ضمن استقلال هر یک حوزههای کلان، همکاری و هماهنگی در تولید علم و پاسخگوئی به نیازها، محقق میگردد و ظرفیتها افزایش مییابند
احیای نام سایر بزرگان حوزه عراق
با این مقدمهای که عرض کردم کنگره علامه وحید بهبهانی، که در کربلا برگزار شد و منتسب به عتبه حسینی است، گامی است برای همین راه. در زمینه احیای شخصیتهای علمی و مکاتب فکری، فقهی، اصولی و کلامی. کاری که برای مرحوم علامه وحید بهبهانی انجام شد کارهای بعدی را به دنبال خود دارد. این قدر قلههای علمی در عراق وجود دارند که میتوانند تأثیرگذار باشند؛ هر چند این قلههای علمی، در کل، مربوط به حوزه شیعی جهان اسلام هستند. میرزای شیرازی و مکتب سامرا مربوط به آنجا است. آخوند مربوط به حوزه نجف است و یک مکتب فقهی و اصولی است. مرحوم سید یزدی، نائینی و کاشف الغطاء هم هستند.
- در شیوه دوم ارتباط که مطرح کردید و تعاملی هست چه مصداقهایی اولویت دارد؟ مثلاً الان یکی از مصادیق، برگزاری همایش بزرگداشت شخصیتهای حوزوی است. سایر اولویتهای همکاری مشترک در چه عرصههایی است؟
به نظر من، ما در سه حوزه میتوانیم کار را پیگیری کنیم. این سه حوزه عبارتند از: ۱- حوزه مدیریت، سیاستگذاری و راهبری علم و جریان تولید دانش، ۲- حوزه روششناختی و ۳- حوزه بعدی، عملیات اجرای تولید دانش است.
در حوزه اول ما در ایران و عراق تجارب و پیشینه خوبی داریم. به خصوص از تحولات علمی که در منطقه تحقق پیدا کرده، اطلاعات خوبی هست، از جهان اطلاعات خوبی هست. نقشه جامع علمی کشور ما، خودش میتواند یک سند بالادستی باشد؛ اینها میتواند حوزهای از تعاملات علمی را در قالب نشستهای مشترک و همفکری ایجاد کند. حالا قالبهایش ممکن است حتماً همایش و موتمر و اینها نباشد، ولی از قالب متناسب، میشود استفاده کرد. شرایط موجود ظرفیت بیش از هم فکری را ندارد. همفکریِ همه حوزههای علمیه در جریان سیاستهای کلانِ علمیِ حوزههای علمیه شیعی.
- منظورتان از سیاست کلان، آموزش، پژوهش و مواردی از این دست هست؟
وقتی ما میگوییم سیاستهای علمی، یعنی سیاستهای تولیدِ دانش، آموزش دانش، نشر دانش. نگاه کنید وقتی ما نظام علمی تعریف میکنیم، با نظام پژوهشی فرق میکند، با نظام آموزشی فرق میکند، با نظام تبلیغ فرق می کند. نظام علمی، یعنی نظام تولید، نشر، کاربست و ترویج. شما باید یک جایی تولید کنید. ممکن است تولید دانش، خودش، پیشنیاز آموزشی داشته باشد. باید حتماً نیروی انسانی را تربیت کنید برای تولید. یک حوزه، نظام نشر دانش است. نشر دانش از طریق آموزش انجام میگیرد. یک حوزه، ترویج دانش است برای کاربست. شما اگر دانش را تولید کردید، نشر دادید و بعد کاربست دانش را مدیریت کردید آن وقت از ابتدای تولید تا مصرف دانش، چرخه دانش طی شده است. این کاری است که ما باید انجام بدهیم.
- و ممکن است هر کدام از این حوزههای پنجگانه شیعه در یکی از این موارد، نقاط قوت داشته باشند.
بله. ممکن است نقطه قوّت یعنی مزیت نسبی در یکی از این حوزهها باشد. به نظر من، یک بخشی از گفتگوها و ارتباطات و همکاریها در حوزه سیاستگذاری و مدیریت نظام علمی است. همفکریهایی که الزاماً هیچ مسئولیتی نمیآورد. یعنی هیچ وقت به این نباید منتهی بشود که ما بگوییم مثلاً حوزه نجف برای قم تکلیف تعریف کند، یا قم تکلیفی را برای نجف معین کند. حوزه دوم کار ما بعد از این سیاستگذاری، حوزه روششناختی در تولید علم است. حوزههای علمیه در بخشهاش روششناختی تجارب مهمی دارند.
- منظورتان از روششناسی، یعنی بررسی روش مکاتب مختلف است؟
بله. مناهج علمی، مکاتب علمی و روششناسی. یعنی دانشهای روشگانی را توسعه دهیم. این یک حوزه همکاری هست که در بخشی از آنها هم همین بحثهای راجع به مکاتب علمی، شخصیتهای علمی که در تولید علم سرآمد بودند، روش و منهج داشتند و تأثیرگذار بودند مطرح میشود. حوزه بعدی خود عملیات اجرای تولید دانش است. یعنی عملیات تحقیق و به تعبیر دقیق، عملیات دراسه و بحث. ما در هر سه زمینه میتوانیم گفتگو داشته باشیم. یعنی به نظر من هر سه زمینه زمینههای خوبی برای ایجاد همکاری و همفکری بین حوزههای علمیه هست.
استفاده از همه ظرفیت حوزههای شیعی
به نظر من باید هر همایشی که تشکیل میشود یک سیاستهای عامی داشته باشد و آن سیاستها اعمال شود. من، بعد، آنها را خواهم گفت. یکی از کلیدیترین آن سیاستها این است که در هر همایش علمی بینالمللی در جهان تشیع باید عناصر دخیل و تأثیرگذار در این چهار - پنج منطقه علمی شیعی حضور داشته باشند. ما نمیتوانیم وقتی یک چرخمان جای دیگری مانده یا از ریل و مدار خارج شده حرکت کنیم. بالاخره بخشی از جهان تشیع شبه قاره هند است. هند، کشمیر، پاکستان؛ بخشی که اردو زبان هستند.
- کمیت و کیفیت آن هم بالا است.
بله. دورههای زیادی هم تأثیرگذار بوده. به هر حال اگر امروز در آن نقطه مطلوب نیست، نباید آن را رها کنیم. باید آن را وارد بازی کنیم. اینها همه مورد نیاز هستند و اگر هم چهرههای فوقالعاده و قوی نداریم باید در تمرین و تجربه بیاوریم تا قدرت پیدا کند.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: خبرگزاری حوزه